نقدینگی در اقتصاد ایران

برای ایجاد زبان مشترک لازم می‌دانیم دو واژه "نقدینیگی" و "اقتصاد" را که هر روز آن را میشونیم و با آن سر و کار داریم، کاملاً منسجم توضیح دهیم.

نقدینگی چیست:

نقدینگی مقدار پول نقد و یا دارائی‌هائی است که بتواند سریع به پول نقد تبدیل شود، مثل وجه موجود در سپرده‌های دیداری و چک و سفته و غیره.  نقدینگی را می‌توان خرج کرد و یا وام داد. در نتیجه مجموع پول و شبه پول در اقتصاد را نقدینگی می‌گویند. به بیان دیگر نقدینگی عبارت است از مقدار پول و شبه پول در گردش در کل سیستم اقتصادی یک کشور. هر اندازه که پول پایه یا پایه پولی افزایش یابد چندین برابر نقدینگی افزوده میگردد (به اندازه ضریب فراینده نقدینگی). پول پایه همان پول پرقدرت، یا میزان دارائی‌ها یا بدهی‌های ترازنامه‌ای بانک مرکزی است.)

نقدینگی انسان عادی برای خرج کردن و برآورده کردن نیازهای زندگی‌اش است. ولی نقدینگی در مؤسسات تولیدی صنعتی برای رشد صنعت و استثمار بیشتر و در نتیجه افزایش نقدینگی است. نقدینگی در بانک‌ها برای وام دهی و خلق نقدینگی بیشتر از طریق اخذ مبلغ اصلی و بهره آن است. در واقع بانک‌ها عملا مراکز انباشت نقدینگی کل جامعه هستند که با این نقدینگی به خلق نقدینگی و انباشت بیشتر ثروت جامعه میپردازند. و نهایتاً این نقدینگی تحت کنترل بانک مرکزی قرار میگیرد

اگر نقدینگی بانک‌ها در صنعت ریزش کند باعث شکوفائی صنعت و نقدینگی بیشتر بانکها خواهد شد و اگر این نقدینگی امکان ریزش نداشته باشد، قدرت خرید مردم کاهش مییابد، کالاها در انبارها میماند، صنایع از کار میافتد و کارگران از کارخانه‌ها به بیرون پرتاب می‌شوند.

اگر نقدینگی بر اثر شرایطی بیش از حد متعارف در دستان مردم قرار گیرد، باعث گران شدن کالاها، کمبود آن‌ها، ورود بی رویه کالاهای خارجی و ورشکستگی صنایع داخلی می‌شود. در نتیجه کنترل نقدینگی یکی از مسائل اساسی بانکها و قدرت سیاسی‌است.

اقتصاد چیست:

به طور منسجم اقتصاد عبارت است چگونگی استفاده از منابع طبیعی و تولید ارزش. به بیان دیگراقتصاد عبارت است  از کل ارزشی که در جامعه تولید می‌شود که این در ارتباط است با تولید، توزیع و مصرف. و تخصیص قسمتی از این ارزش به هر بخش نامبرده. در نتیجه اقتصاد بر ابزار تولید، نیروهای مولده و شیوه تولید متکی‌ست. به همین جهت اقتصاد بر مبارزه طبقاتی و حاکمیت یک طبقه تکیه دارد. هر طبقه‌ای اقتصاد خاص خود را دارد: اقتصاد برده‌داری، اقتصاد فئودالی، اقتصاد سرمایه‌داری و اقتصاد سوسیالیستی.

نقدینگی در ایران:

طبق گزارش بانک مرکزی در مدت یک سال، آذر به آذر ۱۴۰۲، حدود ۳۲ درصد نقدینگی  افزایش داشته است و به ۷۷۸۰ تریلیون تومان رسیده است. در آذر سال گذشته این نقدینگی «۵ هزار و ۹۷۰ تریلیون تومان بوده» است (رادیو فردا)

به عبارت دیگر «در یک سال گذشته ماهی ۲۳ هزار میلیارد تومان در کشور چاپ شده است ... در یک سال ۲۸۰ هزار میلیارد تومان.» (سایت عصر ایران - عبدالناصر همتی، رئیس کل سابق بانک مرکزی – ۸/۸/۱۴۰۲ – کدخبر ۹۱۳۹۸۸)

در تمام دوران حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی، دولت کسر بودجه داشته و این کسری را با افزایش نقدینگی پر کرده است. یعنی کسری را از بانک مرکزی وام گرفته است. بانک مرکزی برای دادن این وام هر سال پول بدون پشتوانه چاپ میکند و بدین طریق بر نقدینگی کشور میافزاید. در عین حال پشتوانه پول حقیقی کشور را نیز به حراج میگذارد:

به گفته اصغر بالسینی سخنگوی مرکز مبادله ارز و طلا، دولت اقدام به فروش ۲۰۰ کیلوگرم شمش طلا کرده است که «در حال حاضر هر کیلو گرم شمش طلا به‌ طور متوسط ۶۵ هزار دلار قیمت دارد که با نرخ ۵۵ هزار تومانی امروز دلار در بازار آزاد ایران، سه میلیارد و ۵۷۵ میلیون تومان خواهد بود.» (VON) به عبارت دیگرپول دریافتی ایران از این فروش ۱۳ میلیون دلار بوده است.

در واقع دولت با فروش طلا، ارز تهیه میکند، آن را در ازای تومان به بانک مرکزی میفروشد و بانک مرکزی این ارز را فقط به ۵ شرکت اختصاص میدهد. دیگران منجمله صنایع از آن محروم است: «تا سه چهارم بودجه که متعلق به شرکت‌های دولتی است اصلاً ما نظارتی بر آن نداریم. آن ۱۵۰۰ میلیارد تقریباً  مال ۵ شرکت است ... یکی از این شرکت‌ها و بزرگترین آن‌ها شرکت ملی نفت است. ۹۰۰ هزار میلیارد بودجه شرکت نفت است.» (محسن زنگنه - رئیس کمیته اصلاح ساختار بودجه)

بر اساس آمار منتشرشده بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول در سال ۲۰۱۹، «رشد نقدینگی در سال ۲۰۱۹ در ۵۵ کشور کمتر از پنج درصد بوده است؛ در ۳۱ درصد از کشورها بین پنج تا ۱۰ درصد؛ در ۱۸ درصد از کشورها بین ۱۰ تا ۱۵ درصد؛ در ۸ درصد از کشورها بین ۱۵ تا ۲۰ درصد و تنها در ۶ درصد از کشورها این میزان از ۲۵ درصد فراتر رفته است. در این دسته‌بندی ایران در دسته آخر و رتبه هشتم جهانی پس از کشورهای ونزوئلا، زیمباوه، سودان، کنگو، گابن، آنگولا و آرژانتین و جزء کشورهای با رشد نقدینگی بسیار بالا قرار گرفته است.» این افزایش نقدینگی در ایران در عرض یک سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ به ۳۲ درصد رسیده است.

اگر کارخانجات و مؤسسات تولیدی با تمام ظرفیت کار و تولید میکردند، اگر صادرات ایران متناسب با این تولید پیش میرفت، آنوقت بالابردن نقدینگی تا این اندازه میتوانست متناسب با تولید و صادرات باشد  و تورم ایجاد نکند. اما تولید در ایران به ویژه تولید صنعتی و کشاورزی رو به رکود است.

«روند شامخ [شاخص مدیران خرید] کل اقتصاد و همچنین شامخ صنعت در آذر ۱۴۰۲ بیانگر این نکته اساسی است که وضعیت فعالیت‌های اقتصادی در این ماه به‌طور محسوس تضعیف شده و تداوم این وضعیت می‌تواند رشد اقتصادی در نیمه دوم سال ۱۴۰۲ را به‌ طور قابل‌ توجه کاهش دهد.» (سایت صنعت)

«صنایع غذایی به عنوان صنعتی که مستقیما با مصرف‌ کننده نهایی مرتبط است، شیب نزولی با افت ۵ درصدی داراست؛ به گونه‌ا‌ی که وضعیت کلی این گروه از رقم ۵/ ۵۲ در شهریور به ۹۱/ ۴۹ در مهرماه رسیده است. » (دنیای اقتصاد)

آمارهای فوق میرساند که صنعت و کشاورزی در حال سقوط است. ظاهرا تولید ناخالص داخلی به آن اندازه‌ای نیست که بتواند بودجه‌ای را سامان دهد که نیامندی‌های مالی کشور را تأمین کند. برای تأمین مالی این نیازمندی‌‌ها پول بدون پشتوانه چاپ میزنند. از یک جانب ظاهرا کسر بودجه را از چشم مردم میپوشانند و از جانب دیگر به طور واقعی بسیاری از ارکان  حیاتی جامعه مثل صنایع و نوسازی ابزارهای تولید، رسیدگی به کشاورزی و تأمین تغذیه مناسب مردم، نگهداری و نوسازی مؤسسات سلامتی، مؤسسات تنظیم پرداخت مزد، مؤسسات آموزش و پرورش با کمبود مالی رو به رو میگردند و قادر به انجام وظائف خود نمیشوند، میلیون‌ها نفر بیکار میشوند و به علت پول بدون پشتوانه در دستان مردم، کالاها به طور انفجاری گران میشوند و تورم، مردم زحمتکش و اقشار میانه در حال سقوط را خانه خراب میکند. این روند به پراکندگی نیروهای مولده، و ناشی از آن سیستم خدماتی و توزیع میانجامد و اقتصاد کشور را همان طور که میبینیم به بحرانی لاعلاج میکشاند.

صندوق ارزی دولت خالی‌ست به همین جهت هم پشتوانه پول کشور یعنی طلاها را میفروشند ولی نقدینگی سر به فلک میزند. هر چقدر این فاصله بیشتر شود، زندگی مردم غیر قابل تحمل‌تر میگردد. در تمام جوامع سرمایه‌داری همیشه قدری کسر بودجه وجود دارد که از منابع مالی واقعی آن را تأمین میکنند. مثل آلمان (به استثنای چند کشور از جمله ایالات متحده آمریکا که بخشی از کسر بودجه خود را با پول بدون پشتوانه تأمین میکنند). ولی این کار در جمهوری اسلامی ایران اغراق آمیز است. یعنی حدود ۴۰ درصد بودجه را با این پول جعلی "تأمین" میکنند.

در واقع، پول واقعی و طلای بسیار و ثروت بیکران در این جامعه در دستان دولت قرار دارد ولی وارد پول پایه و لذا نقدینگی نمیگردد. همه ثروت واقعی به دزدی و غارت میرود و حتی مردمان بسیاری در مناطق تحت تسلط گروه‌های تروریستی وابسته به رژیم ایران از بذل و بخشش‌های این رژیم در رفاه هستند ولی بودجه این کشور همیشه با کسری بالا و مردمان آن با فقر دائم‌التزاید روبه رو هستند.

اینها عوامل مادی و قدرتمندی هستند که پایه‌های اساسی اقتصاد کشور را از کار میاندازد، در جامعه تورم انفجاری به وجود می‌آورد، و نارضایتی‌ها و جنبش‌های عظیم اجتماعی را از زمین اقتصاد و سیاست به اوج میرساند. از آنجائی که در ایران هر سال بیش از سال پیش بودجه کشور را با پول بدون پشتوانه سر راست میکنند و بدین طریق بر نقدینگی کشور میافزایند، جنبش‌های اجتماعی نیز هر سال بیش از سال پیش گسترده‌تر و عمیق‌تر میگردند.

نظم کمونیستی

15.3.2024

شیوه تفکر یک خرده بورژوا: غیبت کردن یکی از خصوصیات برجسته یک خرده بورژواست. او قادر است بنشینند و ده‌ها ساعت پشت سر یک نفر بد گوئی کنند ولی اگر کسی پشت سر او کمبودش را بیان کرد، تا ابد در ذهن‌اش از او انتقام می‌گیرد.