خود فروختگان را وسیعاُ افشا کنیم

اخیراُ واداده‌‌‌ای با موضع شدید ضد کمونیستی به نام باقر مرتضوی و خود فروخته حقیری به نام عباس میلانی در کالیفرنیا یک جلسه ضد کمونیستی برقرار کردند. وظیفه این جلسه لجن مال کردن کل جنبش کمونیستی و به ویژه حزب رنجبران ایران است، حزبی که قدیمی‌ترین بخش جنبش کمونیستی ایران و جزو خود انتقادی‌ترین‌ این جنبش است.

در جنبش کمونیستی یک مبارزه حاد طبقاتی بین شیوه تفکر پرولتری و خرده بورژوازی در جریان است. این مبارزه طبقاتی موتور حرکت جنبش کمونیستی است. 

هر چه این مبارزه قاطعانه‌تر و علمی‌تر جلو رود، نجات بشریت از ساختار خون آلود سرمایه‌داری زودتر تحقق می‌یابد. همه کمونیست‌ها به این مبارزه خیر مقدم می‌گویند.

اما هر گاه بخشی از جنبش کمونیستی مورد حمله و یا تحریف واداده حقیری مثل مرتضوی و یا خود فروخته‌ای مثل میلانی قرار گیرد همه جنبش کمونیستی موظف به دفاع قاطع و بی چون و چرا از این بخش لایتجزای خود است.

باقر مرتضوی که خود اقرار می‌کند از کمونیسم جدا شده و سوسیال دمکرات گردیده است، (مأخذ: سخنرانی مرتضوی در موسسه هوور دانشگاه استنفورد شمال کالیفرنیا) همراه کسی که در درون زندان‌های رژیم پهلوی از کمونیسم برید، به عامل ایدئولوژیک – سیاسی ساواک تبدیل شد و سپس با عزیمت به آمریکا خود را به “پايگاه نئوکانها در انستيتوی هوور در استانفورد“ (مأخذ: ناصر زرافشان) فروخت و به عامل دست چندم و تحقیر شده یکی از خونخوارترین نیروهای امپریالیستی در سطح جهان تبدیل شد، جلسه‌ای علیه جنبش کمونیستی برگزار کرده‌اند که برگ سیاهی بر برگ‌های سیاه شناسنامه خود افزوده‌اند.

ما نقد حزب رنجبران ایران را بر این نشست و دو عنصر مرتجع بازنشر می‌دهیم تا چهره این دد منشان مخرب گسترده‌تر افشا گردد.

عباس میلانی آنقدر در وابستگی فرو رفته است که راه نجاتی ندارد ولی باقر مرتضوی که تا پیشانی فرو رفته است می‌تواند در پیشگاه پرولتاریای ایران و مردم ستم دیده، با انتقادی همه جانبه و صادقانه از خود، زندگی سیاسی اش را نجات دهد. آیا چنین خواهد شد؟؟؟

نظم کمونیستی

۱۴ اکتبر ۲۰۲۳

*******************

در زیر نوشته حزب رنجبران (رتجبر ۲۲۰) را در مورد این خائنین می‌آوریم

مورد حمله دشمن قرار گرفتن بد نیست

ما سال‌هاست که در مسیر سخت، بغرنج و طولانی مبارزه طبقاتی، وفادار به شعار "چاره رنجبران وحدت وتشکیلات است" همراه با دیگر نیروهای چپ و کمونیستی  به سازمندهی در خدمت رهایی مردم ایران از ستم و استثمار شدید و مضاعف  تلاش می‌کنیم. در این مسیر طولانی دشمنان ما در دو رژیم سرکوبگر سلطنتی و ولایت فقیه  به شدید‌ترین وجهی ما را مورد حمله قرار داده و برای نابود ی ما و درهم شکستن مقاومت ما بهر وسیله دست یازیده‌اند. از زندان، شکنجه و اعدام گرفته تا تلاش برای رخنه کردن در درون تشکیلات، ایجاد هرج ومرج واغتشاش درونی، تهدید و تبلیغات دروغین و لجن پرا کنی. ما در این مسیر در عمل، به شدتِ تضاد طبقاتی میان صف ستمدیدگان واستثمارشدگان و صف سرمایه داری وامپریالیسم بیشتر آگاهی یافتیم و با حمله دشمنان به ما، توده ها دریا فتند  که حزب ما با دشمنان طبقاتی خود در این سال‌ها مرزبندی درستی داشته است.

اخیراً در موسسه هوور دانشگاه استنفورد شمال کالیفرنیا دو تن از اعضای  سابق سازمان انقلابی حزب توده؛ آقای عباس میلانی و باقر مرتضوی در نشستی که ظاهراً مراسمی است برای واگذاری اسناد حزب رنجبران ایران به این موسسه،  آقای باقر مرتضوی به شیوه‌ای لومپنی، ما را مورد حمله قرار داده است و آقای عباس میلانی  در نقش مدیریت نشست در این مضحکه ضد کمونیستی با تائید لجن پراکنی‌های سخنران، چهره واقعی خود را بار دیگر به نمایش  گذارده است. بگذارید در آغاز عباس ملک زاده میلانی را توسط دکتر  ناصر زرافشان به خوانندگان  معرفی کنیم  او چنین می‌نویسد:

" در تابستان سال ۱۳۵۵ گروه پرويز واعظ زاده (کادرهای سازمان انقلابی حزب توده) بوسيله فرد خود فروخته ای بنام سيروس نهاوندی لو رفت و واعظ زاده و ياران او (خسرو صفائی، گرسيوز برومند، معصومه طوافچيان، مهوش جاسمی و ... ) يا در جريان يورش ساواک به خانه‌های آنها و ضمن درگيری، يا پس از دستگيری در شکنجه گاههای ساواک به شهادت رسيدند ...  برخی از اين دستگير شدگان در زندان بريدند و به همکاری با رژيم تن در دادند. عباس ميلاني از آن جمله بود. او با ابراز ندامت و نوشتن تنفرنامه‌ای که در مطبوعات سال ۵۶ نيز درج شد، همانسال از زندان آزاد شد....... البته ميلانی چون در سالهای ۵۵ و ۵۶ پيش بيني سرنگونی رژيم پهلوی را در آينده نزديک نمي‌کرد، در اين معامله مغبون شد و اگر ميدانست چند صباحی ديگر مثل ديگران از زندان آزاد مي شود، اين باج را به رضا عطارپور (سربازجوی ساواک معروف به حسين زاده) نميداد....او تصميم گرفته بود خيانت به آرمانهای سوسياليستی و ضديت با مارکسيسم را به پول نقد تبديل کند و به اين ترتيب خود را به عنوان يک "روشنفکر" ضد مارکسيست و ضد چپ، در معرض فروش قرار داد و برای قرب به قدرت تلاش بسيار کرد. آمريکائی‌ها او را مناسب تشخيص دادند و به عنوان يکي از مديران "پروژه دموکراسی ايران" منصوب و به گروهی از عوامل ايرانی و آمريکائی ملحق شد که مستقيماً در اين زمينه کار می‌کنند و پايگاه نئوکانها در انستيتوی هوور در استانفورد را در اختيار او قرار دادند. اين انستيتوی هوور يکي از بازمانده‌های دوره تبليغات هيستريک ضد کمونيستی است که در دوران جنگ سرد برای مبارزه با کمونيسم بوجود آمده و اکنون برای "دفاع از دموکراسی" کار مي کند." نقل از مقاله دکتر ناصر زرافشان بیستم اوت ۲۰۰۷

از آن زمان تا کنون آقای میلانی همچنان  در خدمت  موسسه هوور ، خط ضد  کمونیستی خود را علیه چپ ایران  با امکانات بیشتر ادامه داده است.  جلسه اخیر استفاده از باقر مرتضوی به عنوان ستاره جدیدش بر همان منوال است. پرسش این است که چرا موسسه هوور و آقای عباس میلانی با توجه به حضور در جلسه‌ای که توسط فرامرز پاکزاد در زوم فراخوانده شده بود و او از اظهاریه مسئولین حزب رنجبران مبنی بر سرقت صندوق مهر وموم شده سازمان انقلابی توسط باقر مرتضوی آگاه بود ( زیرا برای اولین بار  رفقای حزب رنجبران این موضوع را بخاطر جلوگیری از سوء استفاده بیشتر از این اسناد توسط باقرمرتضوی و همدست دیگرش که با سفارت ایران در رُم زد وبند داشت، آنرا فاش کردند)، چنین جلسه ای را ترتیب داده است ؟ چرا آنقدر دشمنی و تخریب ؟

برای ما دشمنی رژیم جمهوری اسلامی  قابل فهم است  چون  از سال ۵۹ با تصحیح خط مشی سیاسی  "برخورد دوگانه به رژیم جمهوری اسلامی" با تمام امکانات کمی که حزب رنجبران  داشت - آگاه به عدم توازن قوا میان خود و دشمن، بنا بر وظیفه انقلابی خود در مقابل دشمن جنایتکار دست به مبارزه مسلحانه  در فارس، گرگان و کردستان زد.

مبارزه‌ای  که توانست در میان توده‌های قیام کننده قشقایی و قاطبه ایل قشقایی  تاثیر مثبت بگذارد. آزمایشی بود برای رزمندگان حزب رنجبران، جمعی که در برگیرنده ترکیبی از حزب یکی شده بود و معلوم میکرد که یکی شدن این ۹ گروه در عمل انسجام یافته است. در عین حال نشان داد چگونه کمونیست‌ها در هنگام حمله وشبیخون قوای بر تری از  سپاه پاسدران با روحیه عالی  می‌جنگنند و محاصره آنها را با کشتن وزخمی کردن بیش از صد وپنجاه نفر از آنها بدون از دست دادن حتا یک نفر می‌شکنند و همگی جان سالم بدر می‌برند.

شرکت  مستقل  حزب ما  با پرچم روشن کمونیستی در قیام ایل قشقائی به رهبری خسرو قشقایی از اعضای رهبری جبهه ملی ایران، سخنگوی کمسیون ملی کردن صنعت نفت در مجلس شورای ملی و یار نزدیک دکتر مصدق  نشان داد  تصمیم به اتفاق آرا‌ء کمیته مرکزی حزب رنجبران ایران در اتخاذ سیاست مقاومت مسلحانه در برابر رژیم جمهوری اسلامی کاملا درست و بر حق بوده است. همینطور است تدارک  مقاومت مسلحانه ما در شمال. رفیق منصور قاضی عضو دفتر سیاسی و مسئول تشکیلات گرگان ومازندران حزب که در جریان  مبارزات توده ای  یکسال قبل بهمن ۵۷  شرکت داشت و در کسب قدرت سیاسی در بهمن ۵۷ در کمیته های تشکیل شده انقلاب شخصیتی شناخته شده بود، یکی از رهبران جوان حزب بود که نقش مهمی در اصلاح خط مشی سیاسی انحرافی حزب داشت و پس از تشکیل کمسیون نظامی  پیشنهاد مقاومت مسلحانه در شمال را به کمسیون داد و مورد قبول  قرارگرفت. منطق او مقاومت در برابر تعرض جنایتکارانه رژیم جمهوری  و رد نظریه  فرار طلبی کسانی مثل باقر مرتضوی بود که به خارج فرار کردند و امروز بی شرمانه  در این نشست هوور رهبری حزب را زیر سوال برده که در این مبارزات مسلحانه شرکت نکرده بودند.

واقعیت اینست که در هرسه مبارزه مسلحانه حزب اعضای دفتر حزب  و در عین حال مسئول منطقه مستقیم شرکت داشتند و در کردستان  علاوه بر رفقای دفتر سیاسی دونفر از رفقای کمیته دائم حزب، مسلح چون پیشمرگه ساده شرکت داشتند.

فرمانده نظامی حزب در تدارک مسلحانه در شمال پس از دیدن ویدئو تازه تهیه شده توسط رژیم که در کانال پنجم پخش سراسری داشته ضمن رد کلیه گفته های دروغین باقر مرتضوی در باره جمع آنها یاد آوری می‌کند که  در برابر حمله چند جانبه سپاه پاسداران  آنها توانستند با کمک چوپان محلی بدون دادن کشته جز یک زخمی عقب نشینی کنند.

 دشمنی کیانوری و فرخ نگهدارهم برای ما روشن است چون سازمان انقلابی موضع روشن ضد دارودسته رهبری حزب کمونیست شوروی را در دوران تغییر ماهیت دادن حزب تحت رهبری خروشچف اتخاذ کرده بود و آنها عوامل مستقیم دارودسته رویزیونیستهای خروشچفی بودند. و به این دنباله روی افتخار میکردند.

اما دشمنی دکتر عباس میلانی و باقر مرتضوی این اعضای واداده سازمان انقلابی از کجا آب می‌خورد و چرا.؟ چرا آنها که سال‌هاست از جنبش کارگری و کمونیستی ایران بریده‌اند درفکر جمع آوری اسناد آن هستند؟ پشت پرده نشست  موسسه هوور چه می‌گذرد؟ واگذاری اسناد چرا باید با لجن پراکنی و تهمت زنی به حزب  رنجبران ایران و کل جنبش کارگری و کمونیستی همراه باشد؟  آیا می‌توان به ادعای آنها باور کرد که آنها «مصلحان بی طرفی»اند که  برای «ثبت در تاریخ»  چنین جلسه‌ای را برگزارکرده اند ؟ 

بگذارید با اشاره‌ای گذرا به روند شکل گیری رشد و تکامل این گرایش چپ و کمونیستی ایران  که همچنان استوار خود را جزوی جدا از طبقه کارگر ندانسته و برای پیروزی پرولتاریا و سوسیالیسم مبارزه می‌کند، پاسخی را به این پرسش جستجو کنیم:

شصت سال پیش در میان اعضای خارج کشور حزب توده ایران گرایشی انتقادی علیه رهبری خارج نشین حزب  شکل گرفت وبا نقد   ایجاد یک حزب  رفرمیستی بجای ادامه سنت انقلابی حزب کمونیست ایران پس از شهریور بیست  و بی عملی رهبری در برابر کودتای ۲۸ مرداد، بنا بر اعتراف کیانوری بیش از ۹۰ درصد کادرها و اعضای حزب توده  ایران در خارج کشور  در سازمان انقلابی  متشکل شدند.

* آنها کادرها واعضایی بودند با یک دهه مبارزه  و مقاومت در زندان و بیرون زندان که از سرکوب کودتاگران سلطنتی جان سالم بدر برده بودند و با جمعبندی از پراتیک چند ساله حزب توده برای ایجاد حزبی انقلابی و پرولتاریایی در داخل کشور خود را سازمان دادند.

* آنها درهمان گام‌های اولیه  با نقد روش هژمونی طلبانه رهبری حزب توده در جنبش‌های توده‌ای و تاکید روی کار مشترک و دموکراتیک توانستند در ایجاد کنفدراسیون جهانی دانشجویان و محصلین - یکی از سازمان‌های نمونه دموکراتیک و توده‌ای در ایران معاصر -  نقش موثری ایفا  کنند و به جلب نیروی جوان با هدف گسیل آنها به داخل  بپردازند. و از اینطریق  در روند گسترش فعالیت‌های سازمانی خود در ایران ومناطق خاورمیانه بویژه کردستان عراق، در میان کارگران مهاجر در کویت، دبی و شارجه  سازماندهی کنند و ضمن نوسازی کادرهای خود، کارگران را به صفوف سازمان انقلابی جلب نمایند.

* آنها پس از نزدیک به دو دهه مبارزه علیه امپریالیسم و رژیم شاه و مبارزه بی امان ایدئولوژیک علیه رویزیونیسم مدرن که در راس آن رهبری حزب کمونیست شوروی قرار داشت توانستند ۹ تشکل و گروه کمونیستی را براسا س اصول و برنامه سیاسی مشترک متحد کرده و حزب رنجبران را در ایران  بنیاد گذارند که یکی دیگر از دستاورد‌های نادر تاریخی در جنبش کارگری و کمونیستی  ایران محسوب می‌شود.

* آنها پای درعمل با هدف رفتن به ایران و پیوند با ستمدیدگان، کارگران و زحمتکشان این نیروی لایزال انقلابی،  سختی و بغرنجی انقلاب کردن را آموختند. روند عقب نشینی و پیشروی را نسل اندر نسل تجربه کردند و با تلفیق اصول کمونیسم به شرایط مشخص جامعه ایران  به شناخت خود قدم به قدم افزودند و هر بار وهرزمان که از لحاظ  جهانبینی و خط مشی سیاسی دچار لغزش شدند  با شیوه اصولی برخورد انتقادی و شناخت عمیق علل اشتباه، به نوسازی خود پرداختند. در برابر سختی‌ها با اتکا به نیروی خود ایستادند و خون‌های ریخته شده رفقا  را شُستند، غم از دست رفتن آنها را به نیرو تبدیل کردند  و به راه آنها برای انقلاب کردن، برای پیروزی طبقه کارگر و نجات مردم ایران از ظلم و ستم ادامه دادند

شیوه صحیح آموزش، تحقیق وبررسی 

 در اوایل دهه چهل یعنی شصت سال پیش  جمعی از پایه گذاران سازمان انقلابی اولین گام عملی را در سازماندهی در داخل و بالا بردن شناخت خود از اوضاع  تغییر یافته  پس از اصلاحات ارضی در جامعه ایران برداشتند. نتیجه  تحقیق و بررسی میدانی گروه در داخل  بازتابی پر رنگ در بیانیه اولین کنفرانس سازمان انقلابی که در تیرانا پایخت آلبانی تشکیل شد، داشت. در آن زمان هنوز آقای باقر مرتضوی  حتا به خارج پا نگذاشته بود. و همانطور که خود اقرار می‌کند بعدا هم  چون محقق نیست به  اسناد دادگاه نظامی که علنی منتشر شده است رجوع نکرده که پی ببرد پرویز نیکخواه در دفاع ازجمع که آقای ثابتی اتهام تروریستی به آنها زده بود چه می‌گوید. آنها در این دفاعیه با رد اتهاما ت ساواک  تاکید کردند که ما ضمن پخش آثار کلاسیک کمونیستی بطور متمرکز در سراسر ایران به کار تحقیق وبررسی مشغول بودیم  و از آن زمان به بعد  طبق رهنمود آنها  شعار" بدون تحقیق وبررسی حق حرف  زدن نیست" به سبک کار اساسی سازمان تبدیل شد.  پس از آن سازمان توانست چندین گروه  را به داخل  گسیل دارد و ضمن پیشبرد امر سازماندهی، همچنان کارتحقیق وبررسی را در باره  جامعه ایران دنبال نماید.  نتیجه آن ارزیابی درست و با اتکا به نیروی خود بود که سازمان توانست  از نظریه نیمه مستعمره – نیمه فئودالی  عبور کند که به صورت گزارشی از شرایط مشخص جامعه ایران در توده شمار۲۴ ارگان سیاسی سازمان انقلابی انتشار یافت... علاوه براین در خارج کشورهم برای کمک به رفقای داخل،  کارگروه تحقیق و بررسی در این زمینه  تشکیل شد که از جمله یکی ازاعضای آن آقای  عباس میلانی به مسئولیت رفیق فرامرز وزیری بود که او  در اوایل دهه شصت در ایران دستگیر و به جوخه اعدام توسط نظام جنایتکار جمهوری اسلامی سپرده شد.

 اشاره به نکات بالا برای نشان دادن  واقعیات عملکرد تشکل ماست که توسط باقر مرتضوی  در به اصطلاح سخنرانی‌اش نفی می‌شود. در تمام دوران سازماندهی قبل از انقلاب در ایران اکثر رفقای ما بطورمستقیم در محیط کار با توده‌ها در تماس بودند از جمله آقای عباس میلانی و کادرهای برجسته رهبری سازمان انقلابی پرویز واعظ زاده، دکتر طوافچیان  و وفا جاسمی .. آنوقت آقای باقرمرتضوی  در این جلسه آنها را بی شرمانه تحقیرمی‌کند  ونادانی خود را آنهم بسیار غلو آمیز و ریاکارانه  از وضع ایران به پای آنها می‌گذارد.

اما  در این مسیرسخت، بغرنج و طولانی رفقایی بودند که نیمه راه خسته می‌شدند و صفوف تشکیلات را ترک کردند:

* بعضی‌ها با طولانی شدن مبارزه در دوران فروکش جنبش کارگری و توده‌ای، با گذراندن زمان طولانی در زندان، رفیقانه کنار کشیده‌اند؛ آنها دوستان خوب حزب ما هستند و هیچگاه خدمات دوران سخت مبارزه را با آنها فراموش نمی‌کنیم..

** بعضی‌ها در زمینه خط مشی و سیاست‌ها  از ما جدا شدند و به احزاب و سازمان‌های دیگر کمونیستی پیوسته‌اند و حزب ما سیاست دوستی با آنها را در پیش گرفته  وهمچنان رفقای ما با آنها روابط دوستانه ای دارند.

اما چند نفری هم به تمام آرمان‌های انقلابی خود و حزب ما پشت کرده، از لحاظ  ایدئولوژیک پیرو اندیشه‌های خرده بورژوازی شده و به طبقه سرمایه‌داری و امپریالیسم خدمت می‌کنند. از جمله  چند نفری هم فعالانه  به صفوف دشمنان طبقاتی پیوسته، اطلاعات درون سازمانی را به دشمنان رد کرده و برای توجیه وادادگی و فعالیت‌های ضد کمونیستی خود شیوه لجن پراکنی را نسبت به ما درپیش گرفته‌اند  از میان این نوع افراد  می‌توان از سیروس نهاوندی، نام برد که باعث از دست دادن چند رفیق رهبری سازمان انقلابی  در سال ۱۳۵۵ شد.

 اما بعضی‌ها چون آقای دکتر عباس میلانی و  باقر مرتضوی از  نوع دیگری‌اند؛  در پی نام و نشانند و از اینرو وارد جبهه ایدئولوژیکی علیه کمونیسم علمی شده و در این راستا به نفی مبارزات حزب رنجبران  پرداخته‌اند. یکی به جمع آوری اطلاعات در باره ایران درخدمت  دولت  جنایتکار آمریکا مشغول است  و دیگری به اصطلاح  ناشر و صاحب چاپخانه که خود را به دروغ در جایی سوسیالیست و در این جلسه  سوسیال – دموکرات معرفی می‌کند. آنها نه تنها خسته نشده‌اند بلکه فعال‌اند و هر روز در رسانه‌ها مشغولند... عباس میلانی با سر سپردگی به نظام سلطنتی از آن زمان تا کنون با استفاده از عناصر واداده  در ضدیت با جنبش چپ و کمونیستی دربست خود را در خدمت  دولت پنهان امپرا طوری آمریکا قرار داده است. اما جوهر کینه توزی باقر مرتضوی نیز هیچ نیست مگر پشت کردن به آرمان های ترقی خواهانه و کمونیستی.

ذکر نام این دونفربا هم  بدین دلیل است که  اخیرا در موسسه هوور  در دانشگا ه استندفورد کالیفرنیا که آقای عباس میلانی کارگردان این سازمان ساخته و پرداخته سازمان جاسوسی ایالات متحد آمریکاست نشستی را علیه سازمان انقلابی حزب توده ایران  و حزب رنجبران ایران ترتیب داده  و ضبط آنرا هم  در رسانه‌های عمومی پخش کرده‌اند. آنها در این جلسه به مدیریت آقای عباس میلانی  خط مشی عمومی دستگاه امنیت ایران را که در این ۴۴ سال دنبال کرده است، در پیش گرفته‌اند و آنهم اینست که حزب رنجبران ایران وبویژه کادرهای رهبری آن  افرادی نادان، نا لایق  بودند و تشکیلات آن فرو پاشیده است. رجوع کنید به کتاب مائوئیسم در ایران که با جمله زیر پایان می‌یابد  "از حزب رنجبران داستانی بیش باقی نماند. تو گویی که این حزب هرگز نبود"  این بار عباس میلانی مهره ضعیف‌تری از اعضای سوسیال  دموکرات شده حزب رنجبران را گیر آورده تا در شو تلویزیونی دیگری در موسسه هوور به لجن پراکنی علیه جنبش کارگری و کمونیستی بطور اعم و حزب رنجبران بطور اخص بپردازد. همان محتوایی  که خود نزدیک به نیم قرن پبش در شو وادادگی خود نشان داد. هرچقدر شو عباس میلانی در آن سال‌ها بینندگان را به گریه انداخت این شو عباس میلانی همراه باقر مرتضوی  بینندگان را به خنده وا میدارد. باقر مرتضوی با انتشار نامه‌های خصوصی اعضای حزب ما که هیچگاه نویسندگان آن هدف انتشار علنی آنها را نداشتند، در کتابی با عنوان "از وحدت تا فروپاشی"  مدعی می‌شود که  حزب رنجبران ایران از هم  فرو پاشیده  ونامه‌ها را به موسسه هوور به شکرانه سر آقای عباس میلانی تقدیم می‌کند. خیانتی فاحش به مواضع ضد امپریالیستی نویسندگان که با تمام اختلاف نظراتی که در نامه‌ها موجود است بر سر جنایت امپریالیسم آمریکا در حق مردم ایران وحدت و یکپارچگی موجود بوده است.

یاقر مرتضوی برای توجیه فرار طلبی خود رو به حضار می‌گوید مثل شماها راه خارج را در پیش گرفتم و در جای دیگر اعضای دفتر سیاسی را نه تنها با اشاره به یک نامه  فاسد می‌خواند بلکه مدعی می‌شود رهبری اعضای حزب را رها کردند و آنها را تنها گذاشتند. کافی است به لیست دستگیرشدگان و جانباختگان حزب رجوع کنید که دوروغگویی این مرتد ضد کمونیست تا بوی گند وادگی و سر سپردگی به موسسه هوور را،  استشمام کنید.

خط عمومی  جلسه موسسه هوور که آقای عباس میلانی هدایت کننده آنست توجیه وادادگی خود در سال ۱۳۵۵ و خیانت به سازمان انقلابی و رفقای مسئولش دکترشکوه طوافچیان و وفاجاسمی است  که زیر شکنجه به دستور ثابتی  جان باختند.  او به دستور ساواک به مصاحبه تلویزیونی تن می‌دهد و یکشبه  به یک مهره تازه نفس  ضد کمونیست دو آتشه تبدیل می‌شود و با نفی فعالیت‌های سازمان انقلابی خلاصی خود را از زندان و اعدام می‌خرد. از آن زمان تا بحال نزدیک به نیم قرن می‌گذرد  و او همچون دیگر وادادگان بر مسیر همان سرازیری تا آخر سقوط کرده است و امروز به متفکر و مشاور دستگاه های پوششی سیا در آمریکا و ضد ایران و مردم ایران تبدیل شده است. او در موسسه  هوور و با مدیریت  خود و تائید ترهات باقر مرتضوی ماهیت  محقق جیره خوار آمریکایی به اصطلاح دموکرات  را آشکار می‌کند. آقای مرتضوی طی سخنرانی خود با لودگی و مسخره بازی، خنده و هر هر به لجن پراکنی نسبت به اعضای سازمان انقلابی و حزب رنجیران می‌پردازد. اعضایی که اکثر کادرهای رهبری آن بدست  جلادان دو رژیم جنایتکار شاهنشاهی و ولایت فقیه کشته شدند.  و آقای مرتضوی وقتی که هنوز شرف انقلابی خود را حفظ کرده بود در کتابی از آنها نام برده است. بگذارید در پایان بعنوان ادامه دهندگان راه آنها، یادشان را گرامی بداریم : خسرو صفائی، پرویز واعظ زاده ، شکوه طوافچیان، وفا جاسمی، منوچهر چهرازی عضو  هیأت  اجرائیه سازمان انقلابی فرامرز وزیری عباس تمرچی، عباس صابری، عباس برخوردار، منصور قاضی، محمود بزرگمهر، هوشنگ امیرپور و عطا کشکولی. اینها همه کادرهای آگاه و مدبر، نویسنده و سازمانده طی سال‌های طولانی زیر دیکتاتوری محمد رضا شاه و آیت الله خمینی، اکثرا اعضای دفترسیاسی حزب رنجبران بودند؛  انسان‌های از خود گذشته که با شور و شوق برای مدت طولانی در جنبش خارج کشور و سپس در راه آرمان‌های طبقه کارگر و سوسیالیسم در داخل فداکاری کردند. بعضی از آنها دبیران کنفدراسیون و فدراسیون‌های دانشجوئی بودند.

آقای عباس میلانی  «محقق بی طرف‌» در  پایان در ستایش از عملکرد سخنران آرزو می‌کند ده‌ها باقر دیگر از سازمان‌های چپ سر بلند کنند و اسناد داخلی شان را در اختیار موسسه هوور بگذارند.

ما همکاری باقر مرتضوی را با سپردن نامه‌های رفقای  جانباخته حزب خود به موسسه هوور محکوم می‌کنبم و از او می‌خواهیم کلیه اسنادی را که از خانه رم در صندوق مهروموم شده متعلق به مسئول آن زمان سازمان انقلابی، به حزب رنجبران ایران بازگرداند.

حزب رنجبران ایران ضمن  رد تهمت و تخریب‌های بی شرمانه باقر مرتضوی به رفقای حزبی ما، از گردانندگان موسسه هوور طلب می‌کنیم کلیه نامه‌های خصوصی رفقای ما را که بدون اجازه  حزب رنجبران ایران در اختیار دارند فورا و بدون هرگونه کپی برداری به حزب برگردانند.

  • مهرماه ۱۴۰۲
  • حزب رنجبران ایران

                                    

شیوه تفکر یک خرده بورژوا: غیبت کردن یکی از خصوصیات برجسته یک خرده بورژواست. او قادر است بنشینند و ده‌ها ساعت پشت سر یک نفر بد گوئی کنند ولی اگر کسی پشت سر او کمبودش را بیان کرد، تا ابد در ذهن‌اش از او انتقام می‌گیرد.