دربارهی ما
ما تعداد اندکی از کمونیستهای ایرانی هستیم که گردهم آمدهایم تا دستی باشیم جهت یاری طبقه کارگر در روباندن نظام سرمایهداری. جثهی ما در قیاس با طبقه کارگر ایران، چون غباری در اقیانوس است. ولی به قول صمد بهرنگی یک نور هر چقدر ناچیز بالاخره نوریست. هر کدام از گردانندگان این نشریه تجربیات چند دهه از جنبش کمونیستی بینالمللی و ایران را با خود حمل میکند. لذا ما با انتقاد از اشتباهاتمان میتوانیم گام به گام در تصحیح اشتباهات و کمبودهای جنبش کمونیستی ایران کارساز باشیم. ما در تنظیم نوشتههای خود به اختصار تمام میکوشیم و سعی خواهیم کرد که ‚نوشتهها و موضعگیریهای ما همچون پاپیچ متعفن زن تنبل‘ نباشد. (نقل به معنا از مائو تسهدون)
ما جهان کنونی را چنین ارزیابی میکنیم:
مشخصات اوضاع کنونی
مشخصات اوضاع بینالمللی
۱- تشدید بی سابقه تضاد اساسی جهان یعنی تضاد کار و سرمایه (کارگر و سرمایه دار)
۲- تشدید بی سابقه تضاد بین کمپ امپریالیستها به ویژه تضاد چین و آمریکا از یک جانب و آمریکا و روسیه از جانب دیگر، جهان را به یک جنگ فرسایشی نظامی جهانی نزدیک کرده است. در این روند دولتهای سرمایهداری جهت ترمز جنبشهای زحمتکشان و آزادیخواهان مترقی و آمادگی نظامی جهت درگیری با دولتهای دیگر رقیب، هر روز بیشتر به راست گرایش دارند. این روند میتواند این دولتها را به دولتهای فاشیستی تبدیل نماید. مثل رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی.
۳- گسترش مبارزات مردم در ابعاد جهانی و همبستگی بی نظیر این مبارزات و رشد آگاهی مردمان کار و زحمت و تلاش جنبش کمونیستی در جهان باعث گردیده که این جنبشها هر روز بیشتر به چپ گرایش پیدا کنند. گرایش به چپ هنوز به مفهوم گرایش به کمونیسم نیست. بلکه نزدیک شدن به اندیشه های سوسیالیستی است.
۴- با وجود این که فعالیت جنبش کمونیستی در سطح جهان، بر کلیه جنبشهای زحمتکشان تأثیر انکار ناپذیری دارد ولی جنبش کمونیستی هنوز نتوانسته است در سطح ملی و بینالمللی با طبقه کارگر پیوند یابد. (اکثراً و نه مطلقاً). این جنبش تحت تأثیر حرکت عمومی زحمتکشان در حال تدافع است.
مشخصات جامعه ایران
۱- تشدید بی سابقه تضاد کار و سرمایه. گسترش بی سابقه ی فقر و بی خانمانی، مرگ و میر ناشی از انواع و اقسام بیماریهای سهلالمعالجه و کرونا، تشدید سیاست غارت و چپاول توسط دولتمردان رژیم و کلاً سرمایهداری ایران
۲- دولت ایران مثل تمام دولت های کنونی در جهان، سازمان خدماتی کنسرنهای عظیم بینالمللی میباشد. تصفیه حساب درونی دولت و طرد جناح اصلاح طلب از قدرت، اولاً جهت آماده سازی سازمانی در سرکوب نیروی کار و زحمت و آزادیخواهان مترقی و دوماً جهت هموار کردن راه نفوذ هر چه بیشتر شرکتهای بینالمللی و امپریالیستی شرقی بخصوص چینی و روسی میباشد.
۳- ناشی از این اوضاع، در سرتاسر کشور نارضایتی طبقه و اقشار مترقی تحت ستم در کل جامعه گسترش می یابد و آگاهی و مرزبندیهای طبقاتی در جریان مبارزه دقیقتر و شفافتر میشود.
۴- هیچگاه در طول تاریخ رژیمی به مانند رژیم جمهوری اسلامی توسط مردم منفور و منفرد نشده است.
۵- بحران عمیق اقتصادی در شاختههای مختلف تولید، یک بحران لاعلاج سیاسی ایجاد کرده که دارای خصلت دوگانه است
a- بحران ارتجاعی که همان نارسائیهای بی انتها در زندگی و کار مردم است که توسط رژیم سرمایهداری ایران ایجاد گشته.
b- بحران انقلابی، که ناشی از خواست به آزادی، رهائی و گسست زنجیر بردگی در افشار فرودست و تحت ستم، به وجود آمده و به صورت انواع و اقسام اعتراضات، تظاهرات و درگیریها ظاهر میشود. لذا ایده مبارزه مسلحانه و تصویه حساب قطعی با رژیم هر روز با استقبال بیشتری از اقشار و طبقات ناراضی رو به رو میگردد.
در این مورد دو دیدگاه ارتجاعی و یک دیدگاه انقلابی در مقابل هم قرار گرفته است
۱- همین الساعه باید با رژیم تسویه حساب مسلحانه کرد – مجاهدین خلق
۲- هر گونه خشونتی ناشی از دخالت خارجی در ایران است. – سلطنت طلبان
۳- دیدگاه انقلابی این است که جنبش کمونیستی ایران باید با دامن زدن به مبارزات دمکراتیک مردم و پشتیبانی از آنها و تسریع سازماندهی زحمتکشان در اشکال مختلف علنی و مخفی، شرایط را برای ایجاد حزب کمونیست واقعی ایران در درون طبقه کارگر مهیا نمود و با ایجاد این حزب در درون طبقه و کسب گام به گام هژمونی در کل طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان و آزادیخواهان مترقی و پرورش این طبقه و اقشار با ضرورت انقلاب قهر آمیز علیه بورژوازی، مبارزه مسلحانه تودههای کار و زحمت را جهت کسب قدرت سیاسی، برپائی جامعه سوسیالیستی و دیکتاتوری پرولتاریا، طوری سازمان دهد که در شرایط مساعد داخلی و بینالمللی بدان وسیله رژیم سرمایهداری مذهبی ایران را سرنگون سازد.
عدم حضور جنبش کمونیستی به صورت یک حزب مستقل سیاسی پرولتری باعث نارسائیهای عظیمی در جامعه گشته و انقلاب ایران را برای مدتی نامعلوم به تعویق انداخته است. جنبشهای اخیر زحمتکشان و ستم دیدگان با گرفتن آوانسهائی از دولت، فروکش خواهد کرد و سپس سرکوب خواهد شد. ولی تجارب نیروی کار و زحمت غنیتر از گذشته خواهد گشت و جنبش عمومی و کمونیستی با صلابت بیشتری در صحنه ظاهر خواهد شد. لذا پیوند با کارگران صنعتی و در این جریان مبارزه جهت ایجاد حزب کمونیست سرتاسری ایران برای جنبش کمونیستی به ضرورت درجه اول تبدیل شده است.
ایران کشوری است چند ملیتی. لذا ناسیونالیسم ملل تحت ستم و ملت ستمگر در آن قویست. ناسیونالیسم تفکر بورژوازی خطرناکی است که بدون مبارزه قاطع علیه آن ساختمان یک حزب واحد سرتاسری که به انترناسیونالیسم پرولتری مسلح باشد، ممکن نیست. از این نقطه نظر پا فشاری روی «حق ملل در تعیین سرنوشت خویش تا جدائی و ایجاد دولت مستقل»، اسلحه بورژوازی حاکم و بورژوازی ملت تحت ستم را در نفرت زائی و رو در رو قرار دادن پرولتاریای ملل مختلف، از دستاش میگیرد و آن را خلع سلاح میکند. پرولتاریای ایران نه به احزاب کمونیست ملی بلکه به حزب کمونیست یکپارچه سرتاسری نیاز دارد.