سلاح زنگ زده تروتسکیستی ۹

نویسنده: علی رسولی (ف. ک.)

ادامه

۸- وظیفه (تکیه ازلنین) مستقیم امروزما "معمول داشتن" سوسیالیسم نیست بلکه فقط اقدام فوری به برقراری کنترل ازطرف شوراهای نمایندگان کارگران بر تولید اجتماعی و توزیع محصولات است» (لنین ـ ازمقاله: راجع به وظایف پرولتاریا در انقلاب حاضرـ آوریل ۱۹۱۷). 

بنابر نظر لنین، وظیفه‌ی مستقیم بلشویک‌ها در ماه آوریل برقراری سوسیالیسم نبوده است زیرا هنوز آگاهی و آمادگی توده‌ها چنان رشدی نیافته و بلشویک‌ها، اکثریت شوراها را همراه با خود نداشتند و تروتسکی نیز بنا بر اقرارخود در کتاب "زندگی من " توافق خود را با آن اعلام می‌دارد، یعنی اینکه تروتسکی از نظریه غیر مارکسیستی "انقلاب پرماننت " پارووس اعلام انصراف کرده و نظر لنین را پذیرا می‌شود. بی‌شرمی و دون فطرتی تروتسکی را حد و مرزی نیست که برای نقاشی چهره‌ی آبرو باخته خود به آن‌چنان دروغگوئی متوسل می‌شود و تلاش دارد لنین را تا هم‌سطح خود پایین بیاورد. این نقل قول‌ها ازلنین و مقالات مربوطه و همچنین اعتراف تروتسکی به پذیرش "تزهای آوریل" بصراحت تمام نشان می‌‌دهند که چگونه تروتسکی دروغ می‌گوید و نیت برخدشه‌دارکردن چهره‌ی سیاسی لنین را در نظرداشته است. واقعاً بایستی بر حال کسانی که همچنان دروغگوئی‌های تروتسکی را یگانه معیار می‌دانند و زحمت بررسی واقعیات تاریخی را لازم نمی‌دانند، گریست.

جناب بیانی به علت ناتوانی در دفاع از نظریات و اعمال ضد انقلابی تروتسکی و فرار مفتضحانه از پاسخگوئی روشن و مستدل به آنچه درباره تروتسکی درمقاله "مناسبات لنین با تروتسکی" آورده شده بود، مطرح می‌سازد که 

«اغلب (یا همیشه) کاشفان "مناسبات لنین و تروتسکی" استالینیست یا مائوئیست‌‌ها هستند» و آن‌ها «را بکشانید به ابراز نظر و اتخاذ مواضع نسبت به خود استالین» و «در مرکز جریانات استالینیستی، حزب توده و اکثریت قرارداشتند». 

سپس آن جناب سه چهارم نوشته خود را به فحاشی به استالین اختصاص می‌دهد تا به تصور باطل خود، نویسنده این سطور از طرح اشتباهات، خرابکاری‌ها و افشای دروغگوئی‌ها و خیانت‌های تروتسکی منصرف شود. زهی خیال باطل. کمی این فرار از پاسخگوئی را بشکافیم:

۱ـ در مقاله "مناسبات لنین با تروتسکی" یک سری نقل قول‌هائی از لنین درباره تروتسکی با ذکر مأخذ، عنوان و مورد و زمان نگارش آورده شده‌اند. وظیفه‌ی کسی که از تروتسکی پیروی می‌کند در این‌ست که با صراحت کامل و مستند اعلام دارد که آیا آن نقل قول‌ها صحت دارند یا نه. و در صورت صحت به علل و زمینه‌ی آن‌ها پرداخته شود و در صورت عدم صحت، با استناد به مدارک مشخص و قابل رجوع، به نادرستی آن‌ها بپردازد. جناب بیانی عاجز از این پاسخگوئی بوده است و در نتیجه به جای پاسخگوئی صریح و مستند، خلط مطلب می‌کند و توسل به یک اسلحه ی زنگ زده تروتسکیستی را، چاره گشا می‌پندارد.

۴ـ اشاره به سابقه "استالینیستی" حزب توده و اکثریت، یکی دیگر از مسخره‌ترین "اکتشافات" جناب بیانی است. این شخص یا واقعاً هیچگونه اطلاعی از تاریخ ندارد یا خود را به نادانی می‌زند. حزب توده از سال ۱۹۵۷ یعنی از زمان دروغگوئی‌های خروشچف تا کنون، همواره در تبعیت از خروشچف و بمانند تروتسکیست‌ها علیه استالین در تقلا بوده است. یلسین نیز نه تنها به همان دروغ‌های خروشچفی ادامه داد بلکه بنابر دستور او اسناد قلابی نیز ساخته شدند که بزودی بی‌اعتباری آن باصطلاح اسناد برملا گردید و برخی از اعضای حزب توده و بسیاری از اعضای سایر احزاب پیرو خروشچف در دیگر کشورها به اشتباه خود در تبعیت از ترهات خروشچفی پی برده و به تصحیح باورهای نادرست خود در بررسی از استالین پرداخته‌اند. خنده آورتر، ادعای جناب بیانی در مورد باور "اکثریت" به استالین است. حتی یک سند یا یک نوشته در این باره یافت نمی‌شود. جناب بیانی که بنابر گواهی دوستان تشکیلاتی خود، شخصاً مدت زمانی عضوی از تشکل "اکثریت" بوده است، اگر در این زمینه مدرک روشن و مستندی را نشان ندهد، دلیلی بر آنست که تلاش دارد با توسل به بدنامی تشکلاتی که به دفاع از جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران پرداختند، از پاسخگوئی به بررسی در مورد اشتباهات، دروغگوئی‌ها، تحریفات، فریبکاری‌ها و خیانت‌های تروتسکی بگریزد. جناب بیانی با فراگیری از تروتسکی، دروغ می‌گوید، تحریف می‌کند و به جای پاسخگوئی صریح و مستند، خلط مطلب می‌کند و توسل به این یا آن اسلحه‌ی زنگ زده تروتسکیستی را چاره گشا می‌پندارد.

زمان انقلاب سوسیالیستی در روسیه نزدیک می‌شد. لنین و حزب بلشویک با درایت کامل روز و ساعت مناسب را برای قیام عمومی معین ساختند و لنین درمقاله "اندرزهای کناره نشین" به تاریخ ۲۱ اکتبر۱۹۱۷ و همچنین مقاله "نامه به اعضای کمیته مرکزی" به تاریخ ۲۴ اکتبر ۱۹۱۷ چگونگی پیشبرد عملیات سیاسی و نظامی را برای تسخیر قدرت، پیشنهاد کرد که بر همان روال پیشنهادی نیز پیش رفت و به پیروزی نائل آمد. تروتسکی بر تعویق قیام پافشاری داشت، تعویقی که به معنای شکست انقلاب بود. لنین درباره نظریه شبه پارلمانتاریستی تروتسکی و به منظور جلوگیری از شکست انقلاب، هشدارداد که :

«نمی‌توان در انتظار نشست!! ممکن است همه چیز از دست برود!! تصرف فوری قدرت برابر است با: دفاع از مردم (نه از کنگره، بلکه از مردم، از ارتش و در درجه اول دهقانان) در مقابل دولت کورنیلفی که ورخوسکی را رانده و دومین توطئه کورنیلفی را تهیه دیده است … تاریخ، انقلابیونی را که می‌توانند امروز پیروز شوند (و یقیناً امروز پیروز خواهند شد) ولی چنانچه کار را بفردا بیاندازند، بیم آن می‌رود بسی چیزها را ازدست بدهند، بیم آن می‌رود همه چیز را از دست بدهند، در مقابل تأخیری که روا دارند، نخواهد بخشید …تأخیر در اقدام برابر با مرگ است» (نامه به اعضای کمیته مرکزی ـ ۲۴ اکتبر۱۹۱۷ ) 

و در نوشته‌ای دیگر یاد آورشد:

«در این امر کوچکترین تردیدی نیست که اگر بلشویک‌ها بگذارند به دام توهمات مشروطه خواهانه، به دام "ایمان" به کنگره شوراها و مجلس مؤسسان، به دام "انتظار" برای کنگره شوراها و غیره بیافتند، این بلشویک‌ها خائنین پستی نسبت به امر پرولتاریا خواهند بود … در چنین اوضاع و احوالی "منتظرنشستن" برای کنگره شوراها و غیره برابر است با خیانت به انترناسیونالیسم، خیانت به امر انقلاب جهانی سوسیالیستی» (لنین ـ از مقاله: بحران فرازآمده است ـ ۲۹ سپتامبر۱۹۱۷). 

مخاطب لنین در این مقالات و چند نوشته دیگر، تروتسکی، این تازه عضو حزب بلشویک بوده است که از همان اوان عضویت (ژوئیه ۱۹۱۷) در پی اجرای برنامه کارشکنی در حزب و خیانت بود. اگر در آن ایام نیت واقعی تروتسکی با توجه به سابقه‌ی ضد بلشویکی‌اش دقیق‌تر مورد بررسی قرار می‌گرفت و تنها به مثابه یک اشتباه تلقی نمی‌گردید، چه بسا زودتر از حزب اخراج و به جمع منشویکی‌اش و زیر

ادامه دارد

ادامه دارد

شیوه تفکر یک خرده بورژوا: یک خرده بورژوای مارکسیست شده، با جناح راست جنبش کمونیستی همیشه سرجنگ دارد ولی با جناح رادیکال این جنبش نیز هیچ توافقی ندارد. او برای حفظ خود همیشه در وسط می‌ایستد. خیرالعمور اوسط‌ها.