سلاح زنگ زده تروتسکیستی ۱۵

نویسنده: علی رسولی (ف. ک.)

داعیان تروتسکیستی خجالت زده عمدتاً تلاش دارند در استتار، چهره کمونیستی لنین را تا سطح تروتسکی پایین آورند و حتی بی‌ارزش‌تر از تروتسکی نشان دهند، لیک از آنجائی که گفتار و کردارشان با دروغ‌ها آلوده است، خواسته یا نا خواسته در اینجا و آنجا چهره‌ی ضد لنینی خود را عیان می‌سازند. درباره‌ی دروغ‌های تروتسکی و تلاش وی در تخریب چهره‌ی کمونیستی لنین، در بالا، اندکی آورده شد ـ آری، اندک، زیرا اشاره مبسوط و همه جانبه به تمامی آن‌ها، صدها صفحه و شاید کتاب‌ها شود ـ، اینک اشاره‌ای کوتاه به چگونگی برخورد جناب بیانی به لنین. ایشان درهمان به اصطلاح دفاعیه از تروتسکی می‌نویسد:

«در اینجا لازم به یاد آوری است که ترجمه‌ی اثر مذکور در ادامه‌ی ترجمه فارسی همه‌ی آثار تروتسکی، رهبر انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است». 

جل الخالق!! معلوم نیست که جناب بیانی با چه استدلالی و بر مبنای کدام "آیه" به یکباره تروتسکی را "رهبر انقلاب ۱۹۱۷" می‌داند و حتی نامی هم از لنین نمی‌برد. او در برخی موارد از لنین و تروتسکی به عنوان دو رهبر انقلاب نام برده است که البته تنها بنابر پندارهای تاریکخانه تروتسکی و نوشتجات مطبوعات ضد کمونیستی به آن هم‌ردیفی رسیده است. جالب است که تلاش دارد اندک اندک در اینجا و آنجا، نام لنین را حتی از آن ادعای دروغین خود حذف کند تا این فرمولبندی جدید آن جناب، روزی روزگاری متداول شود. زهی خیال باطل! از آنجائی که از روایت مذهبی شق‌القمر حدود ۱۴۰۰ سال می‌گذرد، تعجب نکنیم اگرروزی روزگاری جناب بیانی و یا افرادی از این زمره، روایت قرن بیستمی یعنی شق‌الشمس را بعنوان معجزه تروتسکی به فریب خوردگان گرد خود تحویل بدهند.! درهمان "دفاعیه" می‌خوانیم که بزعم جناب بیانی "استالینیست‌ها و مائوئیست‌ها":

«اغلب (یا همیشه) به جستجوی نکاتی در دوره‌های اختلاف بین لنین با تروتسکی می‌گردند که بر اساس آن، نه از لنین که از تروتسکی هیولا بسازند». 

چرا جناب بیانی ناراحت و دلگیر از این‌ست که آن اشخاص ساخته شده در تاریکخانه پندارش، می‌بایستی از لنین، یک هیولا بسازند و چرا این عمل را انجام نداده‌اند. اگر از معانی فلسفی یا مذهبی هیولا بگذریم، و معنای متداول آنرا که منظورجناب بیانی بوده است در نظرداشته باشیم؛ این کلمه دارای بار منفی است. لذا : ۱- جناب بیانی مجاز است که از لنین یک هیولا بسازد و این نظرشخصی یا تشکیلاتی‌اش را بیان دارد و بدون استتار تبلیغ کند. این کار را از همان اوان مبارزه پرولتاریائی لنین، بسیاری از ضد کمونیست‌ها و از جمله تروتسکی انجام داده‌اند. ۲- جناب بیانی بیهوده از کمونیست‌ها انتظاردارد که اقدام به هیولا سازی از لنین بکنند. کمونیست‌ها از گفتار و عمل و زندگی این اَبَرمرد تاریخ و جنبش کمونیستی می‌آموزند.۳- کمونیست‌ها هیچ‌گاه از تروتسکی نیز یک هیولا (با همان بارمنفی آن) نساخته‌اند بلکه به افشای چهره‌ی ضد کمونیستی و خیانتکارانه وی بعنوان یک انسان خدمتگذار بورژوازی و حتی بدتر، این و آن حاکمیت امپریالیستی، پرداخته‌اند.

* * *

چند نکته درحاشیه :

۱ـ جناب بیانی از تروتسکی به عنوان "رهبر انقلاب ۱۹۰۵ روسیه" نام می‌برد. حتی تروتسکی، شخصاً که در بزرگ نمائی خود ید طولانی داشت، به این نکته در زندگی‌اش پی نیرده بود و این وظیفه را بایستی جناب بیانی انجام می‌داد!. با دروغگوئی و تحریف نمی‌توان برای یک نفر، شخصیت کاذب ساخت. تروتسکی در مرحله‌ای از انقلاب ۱۹۰۵ روسیه شرکت و فعالیت داشت و مبارزه کرد. لیک بین شرکت در یک انقلاب و حتی ایفای نقش انقلابی و مؤثر در آن با رهبری آن انقلاب تفاوت هست. اولین اعتصاب که آغاز انقلاب ۱۹۰۵ بود در نهم ژانویه روی داد. برمبنای توضیح تروتسکی درکتاب "زندگی من"ً وی از یک سفر اروپائی، در۲۳ ژانویه به شهر ژنو باز می‌گردد و در اینجا و این زمان توسط مارتوف از وقایع پترزبورگ با خبر می‌شود که به گفته خود "خبرمثل پتک برسرم فرود آمد". این چگونه رهبرانقلاب است که از اعتصابات و آغاز انقلاب پس از دو هفته مطلع می‌شود. تروتسکی عزم حرکت به پترزبورگ را می‌کند که بنا بر گفته خود درهمان کتاب، پس از توقف در کیف و سپس فنلاند 

«هنگامی که به پترزبورگ رسیدم، اعتصاب اکتبر به اوج خود رسیده بود».