سلاح زنگ زده تروتسکیستی ۱۲

نویسنده: علی رسولی (ف. م.)

«… به عقیده من، اوج مباحثات ۳۰ دسامبر، قرائت تزهای رودزوتاک بود. واقعاً هم نه رفیق بوخارین و نه رفیق تروتسکی نتوانستند هیچ اعتراضی به این تزها بنمایند… این می‌رساند که تمام اختلاف نظرهای تروتسکی ساختگی است» (از مقاله: بحران حزب ـ ۱۹ ژانویه ۱۹۲۱).

 لنین در مقاله‌ای دیگر به نادرستی نظریات تروتسکی در مورد نظامی کردن اتحادیه‌ها این چنین می‌پردازد:

«۱ـ فراموشی مارکسیسم که بصورت تعریف اکلکتیکی و از نظر تئوریک نادرست رابطه میان سیاست و اقتصاد نمایان می‌شود. ۲ـ استتار یا دفاع کردن از آن اشتباه سیاسی نمایان شده در سیاست خانه تکانی اتحادیه‌ها، که تمام جزوه تروتسکی مملو از آن است، اشتباهی که چنانچه به آن اعتراف نشود و تصحیح نگردد، به سقوط دیکتاتوری پرولتاریا می‌انجامد. ـ گام به پس در زمینه مسائل صرفاً تولیدی و اقتصادی، درزمینه مسائل مربوط به طریقه‌ی افزایش تولید … تروتسکی با راه انداختن جروبحث بر سر الفاظ و تزهای ناصحیح، وقت حزب را تلف کرد… امروز که ۲۵ ژانویه است، درست یک ماه از موضع‌گیری رفیق تروتسکی می‌گذرد. اکنون آشکار است که این موضع‌گیری که از نظر شکل نامناسب و از نظرمحتوی نادرست است…(ازمقاله: باردیگر درباره اتحادیه‌های صنفی، وضع کنونی و اشتباهات تروتسکی و بوخارین ـ ۲۵ ژانویه ۱۹۲۱).

در ضمن جناب تروتسکی در اینجا روحیه فراکسیون بازی خود و تخطی از دستورات حزبی را نیز نشان می‌دهد. او اجرای بی چون و چرای دستورات حزبی را پذیرا نبود و این خودسری از اجرای تکالیف حزبی در حالی است که شخصاً برای اتحادیه‌های کارگری، شیوه نظامی‌گری را توصیه می‌کرد. یعنی اینکه چون اوشخص شخیص تروتسکی و کولاک زاده است، مجازاست از دستورات حزبی سرپیچی کند ولی کارگران بایستی در اتحادیه‌ها که تشکلی کاملاً متفاوت با حزب کمونیست هستند و اجرای دستورات آزادانه و نه اجباری است، بایستی کاملاً فرامین تروتسکی و هم‌پالگان‌اش را بی چون و چرا و بمانند یک سرباز ارتشی اجراکنند. چگونه چنین فردی که خود مبلغ و مروج نوعی از بوروکراتیسم بوده است، می‌توانسته با بوروکراتسم مبارزه کند؟. چگونه شخصی که این یا آن نظریه ضد مارکسیستی‌اش درصورت عدم تصحیح؛ منجر به سقوط دیکتاتوری پرولتاریا خواهد شد، می‌تواند مورد اطمینان لنین و با مأموریت مبارزه علیه بوروکراسی باشد؟. تروتسکی در آن مورد پاسخی نداشته است و در نتیجه مقلدان او نیز درمانده از پاسخگوئی هستند، تروتسکی سند و مدرکی درباره آن ادعای دروغین خود نشان نداده است، هرگاه گردانندگان دستجات تروتسکیستی مدرکی مستند و معتبر در این باره نشان ندهند بایستی پذیرفت که آن‌ها به منظور سود جوئی از محبوبیت لنین در فریب انسان‌های نا آشنا به تاریخ انقلاب اکتبر، شیادانه دروغ پراکنی و به لنین توهین می‌کنند که گویا لنین نه دست داشت ونه زبان که آن ادعای دروغین تروتسکی و اعوان و انصار امروزی‌اش را بنویسد و یا در جلسات کمیته مرکزی و حزبی طرح کند.

تروتسکی که به هنگام اقامت در شوروی می‌‌دانست ابراز تمامی‌ جنبه‌های دشمنی‌اش با لنین، حزب بلشویک و سایر رهبران آن حزب، رسوائی و انفراد بیشتر وی را در میان توده‌ها در پی خواهد داشت، کلامی‌ همچون آنچه را که در خارج به قلم آورد، ننوشت و بیان نکرد. آن دروغ‌هائی را که او در خارج از شوروی بر قلم آورد نه برای آگاهی توده‌ها در شوروی بود بلکه به منظور فریب آن بخش از انقلابیون سایر کشورها بود که احتمالاً اطلاع دقیقی از رویدادهای درون شوروی نداشتند و همچنین برای یاری رسانی به مطبوعات و مقامات کشورهای امپریالیستی در پخش شایعات درباره جماهیر شوروی. در سال ۱۹۲۶ دو طرح سیاسی ـ اقتصادی در درون حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروری مورد تبادل نظرعمومی‌ و رأی گیری قرارگرفت. یکی طرح استالین و اکثریت کمیته مرکزی و دیگری طرح تروتسکی و اقلیتی ناچیز از کمیته مرکزی بودند. پس ازچندین هفته بحث و تبادل نظر عمومی‌ حزبی تعداد ۷۲۴ هزار عضو حزبی با طرح اکثریت کمیته مرکزی و تنها ۴۰۰۰ عضو با طرح تروتسکی و همفکران و همدستان آنروزی‌اش اعلام موافقت کردند یعنی تنها اندکی بیشتر از نیم درصد با طرح تروتسکی توافق داشتند. تروتسکی سرافکنده و شکست خورده، در پی براه اندازی یک تظاهرات ضد حزبی و ضد دولتی با همکاری افراد وابسته به گارد سفید و منشویک‌های سابق برآمد. صفوف فشرده کارگران وفادار به حزب کمونیست به مقابله برخاستند و متهورانه آن عمل ارتجاعی را به ناکامی‌ کشاندند. سالیانی بعد، زمانی که تروتسکی در سطح جهانی نیز منفردتر می‌‌شد، اعتبار کشور شوراها فزونی می‌‌یافت و برنامه‌های تروتسکی و اندک پیروانش در ترور رهبران حزبی و دولتی و خرابکاری در بخش‌های اقتصادی و نظامی‌ و اجتماعی کشور نتوانستند بازدهی لازم را برای تروتسکیست‌ها داشته باشند و عیان شده بود که تروتسکی تصمیم گرفته است تا آخرین حد سقوط را بپیماید، همدستان سابق او ترجیح دادند به جنایات و خیانت‌های تروتسکی اقرارکنند. حتی اشاره کوتاه گونه به تمامی‌ آن اقرارها و علل روی گردانیدن از تروتسکی ده‌ها صفحه خواهد شد. خواننده علاقمند می‌تواند برای اطلاع یابی بیشتر به کتاب‌ها‌ئی در این زمینه از جمله به کتاب "تحریف تروتسکیستی رویدادهای تاریخی" رجوع کند. لذا برای کوتاهی این نوشته، تنها به دو مورد که نمونه مشت از خروار است بسنده می‌کنیم. راکوفسکی یکی از نزدیکان و همفکران تروتسکی بود که همزمان با تبعید تروتسکی به خارج از شوروی مهاجرت کرد. او پس از شش سال مهاجرت به شوروی بازگشت و در ۲۱ اوت ۱۹۳۶ دریک مقاله در پراودا از جمله نوشت 

«تروتسکی جاسوس گشتاپو می‌باشد». 

شیوه تفکر یک خرده بورژوا: یک خرده بورژوای مارکسیست شده، سعی میکند تافته جدا بافته باشد، از نظر سیاسی همیشه قدری با دیگران زاویه داشته باشد تا بتواند خود را بنمایاند. برای این خرده بورژوا منافع پرولتاریا محلی از اعراب ندارد، آنچه او را به حرکت در میآورد، مرکز قضایا بودن خودش است. خرده بورژوا عاشق میکرفن است. نشستن در کنار انسان‌های اسم و رسم دار و جا گرفتن در موقعیت‌هائی که بتواند به پول و پله‌ای خود را نزدیک کند از اهداف همیشگی زندگی اوست.