ساختمان جهان مادی
در هستی غیر از ماده (حرکت، زمان و مکان) چیز دیگری وجود ندارد. بغرنجترین و متکاملترین ترکیبات این ماده مغز انسان است که قادر است از جهان پیرامون خود تصاویری را اخذ کند، آنها را تحلیل نماید و در پراتیک نتیجه تحلیل خود را ارزیابی کند. اصطلاحاً آنچه که در ذهن انسان میگذرد را جهان ذهنی (که خود نیز مادیست) مینامند و جهان خارج از این ذهن را جهان مادی و یا عینی.
بر مبنای تحقیقات علمی ثابت گردیده که فقط ۴٫۹ درصد این جهان گسترده و گسترش یابنده از ماده قابل دیدن و لمس کردن تشکیل شده است.
در گذشتهای نه چندان دور، فواصل این ماده قابل لمس را خلع تصور میکردند. برای مثال فکر میکردند که فواصل بین کهکشانها خلع است. خلع یعنی عدم حضور ماده. این درک که ناشی از عدم شناخت دقیق جهان بود، در فکر بحرانی را به وجود میآورد؛ دانشمندان به لحاظ عملی میتوانستند هر نقطهای از این خلع را با محور مختصات X و Y اندازه بگیرند ولی از نظر تئوریک خلع یعنی عدم وجود ماده و وقتی ماده وجود ندارد، جا و مکانی نیز بر آن متصور نیست. نمیتوان نقطهای را در خلع محاسبه کرد.
لرد کلوین دانشمند فیزیکدان اسکاتلندی – ایرلندی در اواخر قرن نوزدهم، پس از اندازهگیری وزن کل کهکشان راه شیری و وزن کل ستارگان و کلیه پدیدههای قابل لمس در آن، متوجه شد که بین این دو وزن اختلاف فاحشی وجود دارد. وزن کل کهکشان بسیار زیادتر از وزن کل پدیدههای قابل دیدن در آن است. این سؤال برای او پیش آمد که این اضافه وزن کل کهکشان در چیست؟ این اضافه وزن نه فابل دیدن است و نه قابل لمس کردن. این اضافه وزن تاریک است.
بعدها دانشمندان با تکیه بر دستاوردهای کلوین و تحقیقات مفصل خود به وجود ماده سیاه پی بردند که بخش قابل توجهی از هستی را شامل میشود.(۲۷ درصد از کل کیهان). به بیان دیگر نقاط خالی و تاریک بین کهکشانها، خلع نیست بلکه ماده سیاه است به همین دلیل نیز قابل اندازهگیری بوده و نقاط مختلف آن قابل محاسبه میباشد.
برخی از دانشمندان معتقدند که ماده سیاه در کل جهان همگون پخش شده است و برخی معتقدند که به علت برخی گرانشها این ماده درجائی متمرکزتر از جاهای دیگر است. بر بنیان این نظر دوم است که دانشمندان معتقدند کهکشان راه شیری و امثال آن به علت نیروی جاذبه ماده معمولی در آن به صورت یک سطح دایرهای درآمده و این سطح در ماده سیاه فشرده کروی در گردش است. بدین ترتیب گردش ستارگان این کهکشان، سرعت آنها و این که ستارگان لبه این کهکشان به بیرون پرتاب نمیشوند را توضیح میدهند.
پدیده دیگری که در ساختار جهان مادی ما شرکت دارد، انرژی سیاه است که ۶۷ درصد کل جهان را تشکیل میدهد. این انرژی، ویژگی فضاست. یعنی اگر فضا کوچک یا بزرگ شود مقدار انرژی ثابت میماند، بدین معنا که در هر فضائی غلظت این انرژی یکسان است.
جهان به طور فزایندهای در حال انبساط است. کهکشانها با سرعت دم افزونی از هم دور میشوند. در واقع کهکشانها به خودی خود از هم دور نمیشوند بلکه این فضا - زمان است که انبساط مییابد و باعث دور شدن همه چیز میگردد. حال سؤال این است نیروی محرکه این انبساط فزاینده چیست؟ در گذشته تصور بر این بود که نیروی گریز از مرکز انبساط کیهان را باعث میگردد. بر مبنای این نظر در زمانی نامعلوم میبایست انبساط کیهان کند شود و انقباض جای آن را بگیرد و کهکشانها درهم فرو ریزند. ولی دادههای تا به امروز نشان میدهد که انبساط کیهان فزاینده است. آنچه که میتواند این انبساط فزاینده را توضیح دهد، وجود انرژی سیاه است. زیرا با هر درجه از انبساط کیهان، نسبت انرژی سیاه ثابت میماند و کم نمیشود، زیرا این انرژی ویژگی فضاست و با گسترش فضا، گسترده میگردد.
یکی از ویژگیهای کیهان این است که مرکز مرجعی ندارد. یعنی نقطهای از کیهان نیست که بتوانیم بگوئیم اینجا مرکز دنیاست، مرکز جهان است. ما میتوانیم به دلخواه دورترین کهکشان و یا کهکشان راه شیری خودمان را مرکز قرار دهیم ولی این قراردادی است بین انسانها که چه چیزی را در جهان میخواهند تحقیق کنند. در واقعیت هیچ مرکزی در جهان وجود ندارد. به بیان دیگر هر نقطه از جهان مرکز است.
جهان عبارت است از تضاد. این تضاد سه گونه تظاهر دارد: زمان، مکان و حرکت. در واقع زمان، مکان و حرکت در درون جهان مادی نیستند بلکه جهان مادی را تشکیل میدهند. خود، جهان مادی هستند. وجود لایتناهی پدیدهها، اشکال لایتناهی تضاد در قالب زمان، مکان و حرکت است. در نتیجه هر چیز واقعی، نه در درون جهان بلکه جزوی از جهان است؛ هر ستاره، هر انسان، هر درخت، هر کهکشان و هر غباری در اتمسفر زمین. اینها جهان مادی را میسازند. چیزهائی نیستند که در درون جهان مادی جا داده باشند. مثل قصه قرآن که میگوید: خدا انسان را در بهشت خلق کرد و بر زمین انداخت.
همه پدیدههای جهان از ترکیب ذرات بنیادین شکل گرفتهاند. کوچکترین ذره بنیادی شناخته شده جهان کوارک است که تا کنون ۶ نوع از آن شناخته شده است. برای کوارکها جرم و حجم مشخصی تعریف نشده است.
برخی از دانشمندان لیپتونها و بوزونها را نیز جزو ذرات بنیادین قرار میدهند.
کلیه ذرات بنیادین نقطهای هستند و قابل تقسیم نیستند.
بزرگترین ذره جهان مادی عبارت است از کوارک بالا (tTop Quark) این کوارک خیلی سریع از هم میپاشد و از بین میرود. با وجود اینکه این کوارک بزرگترین و سنگینترین ذره جهان مادیست، برای آن نیز وزن و حجمی تعریف نشده است.
ماده روشن جهان از درآمیختگی این ذرات بنیادین شکل گرفته است. بر این جهان و در این جهان نه روحی وجود دارد که حاکم باشد و نه سازندهای که بر آن حاکم گردد. این جهان آفریننده، رشد دهنده، از بین برنده همه پدیدههای لایتناهی خود است، خودش خودش را ترمیم میکند. این جهان در تحول بی انتهاست؛ همه چیزش در حال شدن لایتناهی است.
نه تنها علم امروزه به این شدن بی انتها صحه میگذارد، نه تنها ماتریالیسم دیالکتیک آن را با درخشندگی خاص خود توضیح میدهد و قوانیناش را میشکافد، بلکه برخی اندیشمندان ایدهآلیست نیز بدان معترفند، از جمله مولوی که با دیالکتیک ایدهآلیستی و نارسای خود مجبور به اعتراف است. او چنین میسراید:
صلح اضداد است این عمر جهان جنگ اضداد است عمر جاودان
جهان در تکامل و شدنهای بی انتها و ایست ناپذیرش موجود زنده را به وجود آورد که نهایتاُ تا به امروز انسان با مغز فعال و خلاقاش که میتواند درباره خود بیاندیشد، در رأس این تکامل قرار گرفته است.
انسان با مغز اندیشنده خود گام به گام بر قوانین جهان آگاه میشود، از آن سود میجوید و روزی بر جهان تسلط مییابد.